باعرض سلام خدمت جنابعالي
خيلي خوشحالم كه فردي به نقد مسيحيت دست زده
من الان كاملا اتفاقي به نوشته هاي شما برخورد كردم وبه لحاظ هم عقيدگي با شما احساس كردم بد نباشد بنده هم اظهار نظري كنم:
ببينيد دوست عزيز ميگويند پاي استدلاليون چوبين بود پاي چوبين سخت بي تمكين بود حال چه برسد كه دقت كافي در استدلال هم نداشته باشيم
شما ظاهرا با اهل كتاب برخورد آنچناني نداشته ايد و به در بسياري از مسائل يك طرفه به قاضي مي رويد البته نه اينكه حرف شما اشتباه باشد نه اصلا اما آنها هم براي خود دليل مياورند و خيلي وقتها هم نمي شه گفت گيرمسئله كجاست
:مهمترين نكته اين است كه بسياري از فرق مسيحيت قائل به پيامبر آخرالزماني به نام احمد نيستند و مسيح را آخزين فرستاده و تمام كننده امر بقيه رسل مي دانند پس براي نقد چنين مسئله ايي بايد كاملا بي طرفانه وارد ماجرا شد وبه كتاب مقدس بعدي يعني قرآن اشاره اي نكرد و از همان چيزي استفاده كرد كه آنها قبول دارند:
در مورد عيسي مسيحيان هم حرفي ندارند كه مسيح كلمه الله بوده ، اما ظاهرا ماجرا از اين قرار است كه حضرت مريم نامزد يوسف نجار بوده وقبل از ازدواج رسمي مريم باردار شده كه يوسف در خواب به حقيقت مسئله واقف شده و مريم را به خانه خود مي برد و....اگر اشتباه نكم اين مسئله در انجيل اوا ( متي) به چشم مي خورد.
2) چرا عيسي را پسر خدا يا خود خدا مي دانند : اين امر از آنجا آب مي خورد كه در كتاب اشعياي نبي آمده كه باكره ايي آبستن شده پسري خواهد زائئد بنام عمانوئيل كه در عبري بمعناي خدا با ماست. اين تركيب عما نو+ئيل اسم خاصي ست با اسم خداوند ساخته شده مثل خداداد در فارسي و ...كه ظاهرا توسط ارباب كليسا تفسر به راي شده نكته ديگر درباب اين مسئله اين است كه به اعتقاد آنها خداوند چون ديده است بشر را توسط پيامبران نمي شود هدايت كرد پس از ده فرمان موسي وقتي كه ديد آن هم جواب نداد خودش جسم انسان پوشيد وروي زمين آمد تا بشر را هدايت كند خوب چرا كالبد بشر؟ چون همانطور كه اگر مورچه اي در حال افتادن در آب باشد اگر ما با اين هيكل نزديك او شويم كه نجاتش دهيم مورچه هم ميترسد و چه بسا زودتر خود را به آب اندازد پسبا چوبي نازك خود را به اندازه او ...( البته در اين چند سطر مجال باز كردن مطالب نيست و با همين مختصر توضيح شما دستگيرتون ميشه چي ميخواهم بگويم .من سعي ميكنم مطالب شما رو فهرست وار رد كنم).
3) نكته دوم در مورد صحت اناجيل حرف زده ايد كه شكي در تحريف آنها نيست اما همه ماجرا را بر سر غرض ورزي نمي شو د گذاشت زيرا تمامي اناجيل به زبان عبري بوده اند و چند سري ترجمه به زبانهاي مختلف بار معنايي بسياري از مطالب را از بين برده كه ازاين گريزي نيست مثلا لغط شالوم كه عبريست توسط مترجمين به صلح برگردانده شده در حالي كه شايد تنها لغتي در عبري باشد كه با لغت عربي اسلام برابري مي كند و ....
4) و مسئله بعد اين است كه شما در مورد جمله ايي از مسيح كه از قول داوود نبي نقل كرده حرف ميزنيد كه نيازي به ذكر آن نيست اگر اشتباه نكنم اصل ماجرا سوال وجواب بين مسيح و فريسيان است بطور تلويحي انتهاي ماجرا از اين قرار است كه ....پس مسيح به آنها گفت پس چگونه داوود مي گوييد خداوند به خداوند من گفت دست راست من بنشين تا....به عقيده من نكات مهم اين سوال وجواب اين ست كه در زبان عبري اين جمله داوود بدين صورت است كه يهوه به آدن من ....آدن در عبري متضاد بنده و برده و مرئوس است پس آنگاه عيسي به آنها مي گويد اگر آن فرد موعود فرزند داوود است چرا داوود او را سرور خود خطاب ميكند
من حرفهايم را كاملا فشرده كردم چون اولا شما حودتان متوجه مطلب هستيد ولزومي به توضيح زياد نمي باشد وثانيا چون خيلي خسته ام حوصله زياد صحبت كردن را ندارم
به هر حال اميدوارم از حرفهاي من نرنجيده باشيد
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا