4. چهارمين سوء تفاهم اين است که مصلوب و کشته شدن عيسي مسيح شايسته مقام او نيست و خدا بهيچوجه نخواهد گذاشت که مسيح با چنين وضع تأسفآوري کشته شود زيرا عقيده به بخشش گناهان بوسيلهي کشته شدن مسيح عقيدهاي غلط و مخالف اخلاق است.
جواب: اين ايرادات در قرن اول مسيحيت هم وجود داشته است و يونانيان عقيده به مصلوب شدن مسيح را نوعي حماقت ميدانستند و يهوديان از آن لغزش ميخوردند.
يکي ازدلايل وجود اين ايرادات اين بود که اعدام بوسيلهي صليب در آن موقع خيلي وحشتآور بود. در ميان روميان صحبت دربارهي اين نوع مرگ پر شکنجه بر خلاف اصول ادب شمرده ميشد زيرا صليب يکي از ظالمانهترين وسايل اعدام بود. بهمين دليل بود که وقتي مسيح درباره مصلوب شدن خود پيشگوئي فرمود، پطرس او را منع کرد (متي 16: 22 و 23).
کشته شدن مسيح بر روي صليب نه فقط در کتب تاريخي مذکور ميباشد، بلکه در عهدجديد مفصلاً درباره آن صحبت شده است. هر چند مسيح فقط شش ساعت بر بالاي صليب بود ولي قسمت مهمي از عهدجديد به بحث در اين مورد اختصاص داده شده و طرز دستگيري و محاکمه و مصلوب شدن و دفن و قيام او با تفصيل زياد و با ذکر جزئيات تشرح گرديده است.
نکته تعجبآور اينست که عيسي مسيح بارها درباره مصلوب شدن خود سخن گفته است. مقصود خود را از آمدن به جهان با اين کلمات بيان فرمود "پسر انسان (يعني مسيح) نيز نيامده تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و تا جان خود را فداي بسياري کند" (مرقس45:10). مسيح از اين نوع فرمايشات بارها فرموده است.
قبل از اينکه بخواهيم معني واقعي صليب را درک کنيم لازم است باين نکته توجه نمائيم که فداکاراي و جانبازي، اصلي است که مورد قبول و احترام تمام بزرگان ميباشد. ما به تمام کسانيکه در راه هدفها و ايمان و اعتقادات خود از بذل جان خودداري نکردهاند احترام ميگذاريم و تمام شهيدان راه حق و حقيقت را تمجيد مينمائيم. در تاريخ بشر عده زيادي وجود داشتهاند که جان خود را براي ديگران فدا کردهاند. چند سال پيش در آلمان براي کشيشي که بهجاي يکنفر محکوم به اعدام، داوطلبانه جان خود را در زمان نازيها فدا کرد مراسم احترام بعد از مرگ اجرا شد. چون اين شخص محکوم به اعدام داراي فرزنداني بود، کشيش حاضر شد که به خاطر فرزندان و براي اينکه آنها بيپدر نمانند کشته شود. در ميان مادران عده زيادي بودهاند که جان خود را براي فرزندانشان فدا کردهاند. حتي در عالم نباتات هم، دانه در زمين از بين ميرود تا گياه تازهاي بوجود آيد. حيوانات هم در مقابل خطراتي که براي بچههاي آنها وجود دارد تا پاي جان فداکاري ميکنند.
بشر براي ادامه حيات خود حيوانات را ذبح مينمايد و به عنوان خوراک از آنها استفاده مينمايد. اين قربانيها هر چند هم به اجبار عملي ميشود ولي باعث بقاي عمر بشر است. به نسبت زيادتري زندگي ما مديون کساني است که براي ما فداکاري ميکنند. ما بميزان بسيار زيادي مديون والدين و معلمين و پيشوايان روحاني هستيم. عقيده مسيحيان اينست که قرباني مسيح بزرگترين فداکاريهاست. اين موضوع نه فقط شرمآور نيست بلکه عاليترين کار اوست و اين فداکاري مسيح باعث شده است که او بتواند بر شرارت غالب شود. پيام فداکاري مسيح باعث شده که در بيشتر جوامع بشري عده زيادي از او الهام يابند و براي اصلاحات اجتماعي تلاشهاي فراوان نمايند.
آيا اين موضوع با صفات الهي رابطهاي دارد؟ آيا خدا به قربانيشدن مسيح احتياجي دارد؟ مگر خدا نميتواند در صورتيکه بخواهد بدون قرباني، تمام مردم را ببخشد؟ توجه به مطالب زير نشان خواهد داد که خدا از همان ابتدا طبق اصولي که شرح داديم مشغول کار بوده است.
در عهد عتيق کتاب لاويان (سومين کتاب تورات) مقررات دقيقي در مورد قرباني کردن وجود دارد که حضرت موسي با الهام الهي ثبت کرده است. در ميان قوم اسرائيل قربانيهاي مختلفي براي آمرزش گناهان و مصالحه با خدا و يا تقديس وجود داشت و قوانين زيادي براي اصلاح خطايا ديده ميشد و در کتاب مقدس اشارات زيادي در اين مورد وجود دارد. فلسفه تمام اين قربانيها اينست که فقط با ريختهشدن خون، آمرزش گناهان امکان پذير ميباشد و حيواني که قرباني ميشد بجاي شخص گناهکار جان خود را فدا ميکرد. معهذا يهوديان مؤمن متوجه بودند که اين قربانيها علامت و نشانهاي است از يک قرباني بزرگ و مهم که در آينده انجام خواهد شد. حضرت داوود در حاليکه براي گناهان خود ميگريست چنين فرمود"زيرا قرباني را دوست نداشتي و الا ميدادم" و سپس اضافه ميکند "قربانيهاي خدا روح شکسته است. خدايا دل شکسته و کوبيده را خوار نخواهي شمرد". فرمايشات حضرت داوود انعکاسي است از عقايد ايمانداران واقعي اسرائيل که متوجه شده بودند قرباني حيوانات نشانهايست از يک قرباني عظيم الهي که توسط خدا آماده شده است.