در ادامه سه مطلب زير ميباشد
ارزش زندگي کامل بشر
تفاوت فاحشي ميان مرگ عيسي و آدم وجود دارد- در واقع همين تفاوت است که ارزش فديه را صدچندان ميکند. آدم به دليل نافرماني عمدي از خالق خود مستحق مرگ بود. (پيدايش ?:??، ??) در حاليکه عيسي ابداً مستحق مرگ نبود، زيرا «هيچ گناه نکرد.» (? پِطْرُس ?:??) بهمين دليل، عيسي هنگام مرگ خود چيز بسيار پرارزشي را در اختيار داشت که آدم در هنگام مرگ خود ديگر آنرا در اختيار نداشت- يعني حق زندگيي کامل. بنابراين، مرگ عيسي ارزشي قربانيوار داشت. عيسي هنگامي که بصورت شخصي روحي به آسمان عروج کرد، ارزش قرباني خويش را تقديم حضور يَهُوَه نمود. (عبرانيان ?:??) عيسي با اين عمل انسانهاي گناهکار را انفکاک نمود و بجاي آدم، پدر ايشان شد. (? قُرِنتيان ??:??) و بهمين دليل، به «پدري سرمدي» مسمي گشت. (اِشَعْيا ?:?) فقط عظمت موضوع را تصور کن! آدم، پدري گناهکار، مرگ را بر تمام نوادگان خود طاري ساخت، امّا عيسي، پدري کامل، از طريق ارزش قرباني خود زندگي ابدي را به انسانهاي مطيع ارزاني داشت.
چگونه مرگ يک انسان ميتواند گناه انسانهاي بسياري را کفّاره کند؟ (متّي ??:??) چند سال پيش، در يکي از مقالات برج ديده باني فديه با اين مثال توضيح داده شد: «کارخانه اي را با چند صد کارگر تصور کن که رئيس متقلب آن موجب ورشکست شدن و بسته شدن کارخانه شده باشد. کارگران بينوا که از کار بيکار شدهاند بالطبع نميتوانند صورت حسابهاي خود را پرداخت کنند. در واقع، به دليل فساد يکنفر، هم? کارگران بعلاو? همسران، فرزندان، و حتي بستانکاران ايشان لطمه مي بينند! سپس شخصي خيرخواه و ثروتمند تمام بدهي هاي کارخانه را مي پردازد و چرخ کارخانه را دوباره به گردش در مي آورد. اين شخص با تصفيه کردن تمام بدهي هاي رئيس پيشين، آسايش کامل را براي تمام کارگران و همچنين خانواده ها و بستانکاران ايشان به ارمغان مي آورد. امّا، آيا رئيس پيشين کارخانه نيز در اين سعادت سهيم خواهد بود. خير، او در زندان است و نميتواند به سر کار خود باز گردد، تصفيه کردن بدهي هاي آدم نيز به همي شکل، براي ميليونها انسان مفيد واقع خواهد شد، امّا نه براي آدم.»