• وبلاگ : نقد و بررسي مسيحيت
  • يادداشت : نقد مسيحيت شماره 1
  • نظرات : 2 خصوصي ، 44 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام.متن خوبي بود.موفق باشيد
    + زهرا 


    مرسي

    خيلي کمکم کرد مطالبتون

    + ناصر 

    فديه چه موهباتي براي ما دارد؟

    يَهُوَه با بهاي سنگيني که براي گناه انسانها پرداخت موهبات بسياري براي حال و آينده در پيش روي ما قرار داد. در ادام? اين فصل مي‌خواهيم به چند نمونه اشاره کنيم.

    بخشايش گناهانمان. ما انسانها به دليل عيوب و نقوصي که از آدم به ارث برده ايم، به سختي مي‌توانيم در طريق راست گام برداريم. هم? ما هر روزه در گفتار و کردارمان به راه خطا ميرويم. با اينحال، يَهُوَه حاضر است بر مبناي فديه، يعني همان بهاي سنگيني که براي «آمرزش گناهان» ما پرداخت، از سر گناهان ما بگذرد. (کُولُسيان ?:??، ??) به شرطي که صادقانه ابراز ندامت کنيم و همچنين با ايمان و دلي سرشار از قدرداني براي فداکاري عيسي ارزش قائل شويم. با فروتني از يَهُوَه بخواهيم که بر مبناي خون پرارزش پسر عزيزش از سر گناهان ما بگذرد. - ? يوحنّا ?:?، ?.

    وجداني آسوده در مقابل خدا. عذابِ وجدان ايجاد يأس و دلسردي مي‌کند و باعث مي‌شود که خود را بي ارزش بپنداريم. اما وقتي ميدانيم که يَهُوَه، با وجود عيوب و ضعفهايمان، بر مبناي بهاي خون عيسي از سر گناهانمان مي‌گذرد، با وجداني آسوده کمر به خدمت خدا مي‌بنديم. (عبرانيان ?:??، ??) وجدان آسوده سبب مي‌شود که آزادانه با خداي خود راز و نياز کنيم. (عبرانيان ?:??-??) و آرامش خاطر و عزّت نَفس به دست آوريم و در نتيجه با تمام وجود احساس سعادت و شادي کنيم.

    اميد به زندگي جاوداني در بهشت روي زمين. کتاب مقدّس مي‌گويد کيفر گناه مرگ است. ولي همچنين توضيح مي‌دهد که خدا از طريق عيسي مسيح ما را از نعمت «حيات جاوداني» برخوردار مي‌کند. (روميان ?:??) در بخش سوّم اين کتاب به تفصيل در مورد نعمات و برکات بهشت صحبت کرديم. (مکاشفه ??:?، ?) تمام اين برکات آتي، منجمله زندگي ابدي در صحّت و سلامت کامل، از طريق فداکاري عيسي ميسر شده است. براي آنکه از تمام برکات آن برخوردار شويم بايد براي فداکاري عيسي ارزش قائل باشيم و از يَهُوَه از بابت اين هدي? پرارزش قدرداني کنيم.

    + ناصر 

    ارزش زندگي کامل بشر

    تفاوت فاحشي ميان مرگ عيسي و آدم وجود دارد- در واقع همين تفاوت است که ارزش فديه را صدچندان ميکند. آدم به دليل نافرماني عمدي از خالق خود مستحق مرگ بود. (پيدايش ?:‌??‌، ??) در حاليکه عيسي ابداً مستحق مرگ نبود، زيرا «هيچ گناه نکرد.» (? پِطْرُس ?:‌??) بهمين دليل، عيسي هنگام مرگ خود چيز بسيار پرارزشي را در اختيار داشت که آدم در هنگام مرگ خود ديگر آنرا در اختيار نداشت- يعني حق زندگيي کامل. بنابراين، مرگ عيسي ارزشي قرباني‌وار داشت. عيسي هنگامي که بصورت شخصي روحي به آسمان عروج کرد، ارزش قرباني خويش را تقديم حضور يَهُوَه نمود. (عبرانيان ?:‌??) عيسي با اين عمل انسانهاي گناهکار را انفکاک نمود و بجاي آدم، پدر ايشان شد. (? قُرِنتيان ??:‌??) و بهمين دليل، به «پدري سرمدي» مسمي گشت. (اِشَعْيا ?:‌?) فقط عظمت موضوع را تصور کن! آدم، پدري گناهکار، مرگ را بر تمام نوادگان خود طاري ساخت، امّا عيسي، پدري کامل، از طريق ارزش قرباني خود زندگي ابدي را به انسانهاي مطيع ارزاني داشت.

    چگونه مرگ يک انسان ميتواند گناه انسانهاي بسياري را کفّاره کند؟ (متّي ??:‌??) چند سال پيش، در يکي از مقالات برج ديده باني فديه با اين مثال توضيح داده شد: «کارخانه اي را با چند صد کارگر تصور کن که رئيس متقلب آن موجب ورشکست شدن و بسته شدن کارخانه شده باشد. کارگران بينوا که از کار بيکار شده‌اند بالطبع نميتوانند صورت حسابهاي خود را پرداخت کنند. در واقع، به دليل فساد يکنفر، هم? کارگران بعلاو? همسران، فرزندان، و حتي بستانکاران ايشان لطمه مي بينند! سپس شخصي خيرخواه و ثروتمند تمام بدهي هاي کارخانه را مي پردازد و چرخ کارخانه را دوباره به گردش در مي آورد. اين شخص با تصفيه کردن تمام بدهي هاي رئيس پيشين، آسايش کامل را براي تمام کارگران و همچنين خانواده ها و بستانکاران ايشان به ارمغان مي آورد. امّا، آيا رئيس پيشين کارخانه نيز در اين سعادت سهيم خواهد بود. خير، او در زندان است و نميتواند به سر کار خود باز گردد، تصفيه کردن بدهي هاي آدم نيز به همي شکل، براي ميليونها انسان مفيد واقع خواهد شد، امّا نه براي آدم.»

    .

    + ناصر 

    در ادامه سه مطلب زير ميباشد

    ارزش زندگي کامل بشر

    تفاوت فاحشي ميان مرگ عيسي و آدم وجود دارد- در واقع همين تفاوت است که ارزش فديه را صدچندان ميکند. آدم به دليل نافرماني عمدي از خالق خود مستحق مرگ بود. (پيدايش ?:‌??‌، ??) در حاليکه عيسي ابداً مستحق مرگ نبود، زيرا «هيچ گناه نکرد.» (? پِطْرُس ?:‌??) بهمين دليل، عيسي هنگام مرگ خود چيز بسيار پرارزشي را در اختيار داشت که آدم در هنگام مرگ خود ديگر آنرا در اختيار نداشت- يعني حق زندگيي کامل. بنابراين، مرگ عيسي ارزشي قرباني‌وار داشت. عيسي هنگامي که بصورت شخصي روحي به آسمان عروج کرد، ارزش قرباني خويش را تقديم حضور يَهُوَه نمود. (عبرانيان ?:‌??) عيسي با اين عمل انسانهاي گناهکار را انفکاک نمود و بجاي آدم، پدر ايشان شد. (? قُرِنتيان ??:‌??) و بهمين دليل، به «پدري سرمدي» مسمي گشت. (اِشَعْيا ?:‌?) فقط عظمت موضوع را تصور کن! آدم، پدري گناهکار، مرگ را بر تمام نوادگان خود طاري ساخت، امّا عيسي، پدري کامل، از طريق ارزش قرباني خود زندگي ابدي را به انسانهاي مطيع ارزاني داشت.

    چگونه مرگ يک انسان ميتواند گناه انسانهاي بسياري را کفّاره کند؟ (متّي ??:‌??) چند سال پيش، در يکي از مقالات برج ديده باني فديه با اين مثال توضيح داده شد: «کارخانه اي را با چند صد کارگر تصور کن که رئيس متقلب آن موجب ورشکست شدن و بسته شدن کارخانه شده باشد. کارگران بينوا که از کار بيکار شده‌اند بالطبع نميتوانند صورت حسابهاي خود را پرداخت کنند. در واقع، به دليل فساد يکنفر، هم? کارگران بعلاو? همسران، فرزندان، و حتي بستانکاران ايشان لطمه مي بينند! سپس شخصي خيرخواه و ثروتمند تمام بدهي هاي کارخانه را مي پردازد و چرخ کارخانه را دوباره به گردش در مي آورد. اين شخص با تصفيه کردن تمام بدهي هاي رئيس پيشين، آسايش کامل را براي تمام کارگران و همچنين خانواده ها و بستانکاران ايشان به ارمغان مي آورد. امّا، آيا رئيس پيشين کارخانه نيز در اين سعادت سهيم خواهد بود. خير، او در زندان است و نميتواند به سر کار خود باز گردد، تصفيه کردن بدهي هاي آدم نيز به همي شکل، براي ميليونها انسان مفيد واقع خواهد شد، امّا نه براي آدم.»

    + ناصر 

    در دنباله دو مطلب زير مي باشد

    (فديه اي در راه همه)

    درست پس از عصيان در عدن، يَهُوَه مقصود خود را راجع به بوجود آوردن يک «ذريّت» يا فرزند، که بشر را از گناه فديه دهد اعلام کرد. (پيدايش ?:‌??) يَهُوَه از طريق يکسري نبوتها و مکاشفات الهي دودمان آن ذريّت را مشخص نمود. در وقت مقرر، اين نبوتها در مورد يوسف و مريم که در فلسطين زندگي ميکردند و تازه نامزد کرده بودند جام? عمل پوشيدند. در خواب فرشته اي به يوسف گفت که مريم توسط روح‌القدس باردار شده است و «پسري خواهد زاييد و نام او را عيسي خواهي نهاد، زيرا که او امّت خويش را از گناهانشان خواهد رهانيد.» - متّي ?:‌??‌، ??.

    اين حاملگي حالتي کاملاً غيرمعمول داشت، چرا که عيسي از زندگي ماقبل بشري برخوردار بود. (امثال ?:‌??-‌??؛ کُولُسيان ?:‌??) يَهُوَه زندگي و حيات فرشته اي به نام ميکائيل را که جزء بالامقامترين فرشتگان مي باشد را به شکلي خارق العاده به درون رحم مريم انتقال داد، تا وي بتواند در قالب انساني کامل متولد شود. (يوحنّا ?:‌?-‌?‌، ??؛ فيلِپّيان ?:‌?‌، ?) يَهُوَه امور را طوري هدايت کرد که اين فرشته هنگام تولد به گناه آدم آلوده نباشد. بدين ترتيب عيسي (نام زميني اين فرشته) کامل بدنيا آمد. پس، وي آنچه آدم از دست داده بود در اختيار داشت- يعني زندگي کامل بشري. آري، سرانجام انساني بدنيا آمد که ميتوانست گناه آدميان را کفّاره کند! عيسي اينکار را در ?? نيسان ?? د.م. انجام داد. در آنروز تاريخي، عيسي اجازه داد تا مخالفانش او را به قتل برسانند، تا از اين طريق (در راه همه فديه دهد.) - ? تيموتاؤس ?:‌?.

    + ناصر 

    در دنباله دو مطلب زير مي باشد.

    پرداخت تاوان گناه

    کتاب مقدّس مبلغي را که بايد براي از بين بردن گناهان ما پرداخت شود، «فديه» ميخواند. (مزمور ??:‌?) فديه در زبان فارسي به معني مبلغي است که براي رهايي خود يا ديگري دهند. مفهوم اين واژه در کتاب مقدس نيز در واقع همين است. فعل عبريي که «کفّاره» ترجمه شده است به معني «پوشاندن» است. بنابراين، تاواني بايد به عنوان فديه پرداخت شود که کل گناهان را بپوشاند- به عبارت ديگر مي بايد معادل زندگي کامل آدم باشد.

    اين موضوع هماهنگ با اصلي در شريعت موسي ميباشد، با عنوان انفکاک يا آزاد کردن. چنانچه شخصي اسرائيلي فقير و تنگدست ميشد و خود را به شخص غيراسرائيلي به بندگي ميفروخت، از خويشان وي يکنفر ميتوانست با پرداخت مبلغي معادل ارزش بندگي او، خويشاوند اسرائيلي خود را انفکاک (يا فديه) کند. (لاويان ??:‌??-‌??) کتاب مقدّس در مورد ما انسانهاي ناکامل ميگويد که جملگي (بندگان گناهيم.) (روميان ?:‌?؛ ?:‌??‌، ??) به چه وسيله ميتوان ما را از بندگي گناه انفکاک کرد؟ همانطور که ملاحظه شد، از بين رفتن يک زندگي کامل تنها با دادن يک زندگي کامل جبران ميشود- نه ذره اي کمتر و نه ذره اي بيشتر.

    البته، ما انسانها همگي ناکامل بدنيا مي‌آييم. زندگي هيچکدام از ما معادل زندگي آدم نيست؛ هيچکدام از ما نميتواند مبلغ فديه اي را که عدالت ايجاب ميکند بپردازد. مانند مثالي که در آغاز ذکر شد، وضع ما مانند وضع شخصي است که به بيماري مهلک مبتلا است، ولي از عهد? پرداخت هزين? عمل جراحي بر نمي‌آيد. در چنين موقعيتي، چنانچه کسي پادرمياني کند و مخارج عمل جراحي را بپردازد آيا سپاسگزار وي نخواهيم بود؟ اين دقيقاً همان کاريست که يَهُوَه کرد! وي کاري کرد که گناهان ما تا ابد کفّاره شوند. يَهُوَه با دلي مشتاق چيزي را به ما ارزاني داشت که هرگز قادر به برآورده ساختن آن نبوديم. از چه طريق؟ پولس جواب اين سؤال را چنين ميدهد: «نعمت خدا حيات جاوداني در خداوند ما عيسي مسيح» است. (روميان ?:‌??) يوحنا عيسي را به «برّ? خدا که گناه جهان را برميدارد.» تشبيه کرد. (يوحنّا ?:‌??) حال ببينيم يَهُوَه به چه صورت از پسر حبيب خود استفاده کرد تا مبلغ فديه را بپردازد.

    + ناصر 

    آدم نيز با گناه خود در واقع مرتکب قتل شد. چگونه؟ در واقع، به اينصورت که گناهکار بودن خويش- و در نتيجه مرگ- را به هم? نوادگان خود منتقل ساخت. آري، به سبب نافرماني آدم است که بدن ما اکنون و در همين لحظه، به آرامي سير قهقرايي را در سراشيبي مرگ مي پيمايد. (مزمور ??:‌??) از آن بدتر آنچه آدم از دست داد، و از ديگران نيز مضايقه داشت، زندگيي معمولي به مدت ?? يا ?? سال نبود. وي زندگي کامل را تباه کرد- زندگي ابدي. چنانچه قرار باشد (جان به عوض جان داده شود،) چه نوع زندگيي بايد داده شود تا ترازوي عدالت به حالت توازن درآيد؟ منطقاً، مي بايد زندگي کامل يک بشر ديگر داده شود- زندگيي مانند زندگي آدم، با توانايي بوجود آوردن فرزنداني کامل. اگر زندگيي کامل بصورت قرباني داده شود، نه تنها ترازوي عدالت را به حالت توازن در مي آورد، بلکه اين امکان را بوجود مي آورد تا گناه و در نتيجه مرگ کاملاً از ميان بروند.

    پرداخت تاوان گناه

    آدم نيز با گناه خود در واقع مرتکب قتل شد. چگونه؟ در واقع، به اينصورت که گناهکار بودن خويش- و در نتيجه مرگ- را به هم? نوادگان خود منتقل ساخت. آري، به سبب نافرماني آدم است که بدن ما اکنون و در همين لحظه، به آرامي سير قهقرايي را در سراشيبي مرگ مي پيمايد. (مزمور ??:‌??) از آن بدتر آنچه آدم از دست داد، و از ديگران نيز مضايقه داشت، زندگيي معمولي به مدت ?? يا ?? سال نبود. وي زندگي کامل را تباه کرد- زندگي ابدي. چنانچه قرار باشد (جان به عوض جان داده شود،) چه نوع زندگيي بايد داده شود تا ترازوي عدالت به حالت توازن درآيد؟ منطقاً، مي بايد زندگي کامل يک بشر ديگر داده شود- زندگيي مانند زندگي آدم، با توانايي بوجود آوردن فرزنداني کامل. اگر زندگيي کامل بصورت قرباني داده شود، نه تنها ترازوي عدالت را به حالت توازن در مي آورد، بلکه اين امکان را بوجود مي آورد تا گناه و در نتيجه مرگ کاملاً از ميان بروند.

    + ناصر 

    فدي? مسيح - طريق رستگاري الهي

    «خدا جهانرا اينقدر محبّت نمود که پسر يگان? خود را داد تا هر که بر او ايمان آورد هلاک نگردد بلکه حيات جاوداني يابد.» - يوحنّا ?:??.

    فرض کن به چنان بيماري مهلکي مبتلا شده باشي که راهي جز عمل جراحي وجود نداشته باشد. وقتي خبردار ميشوي که هزين? اين عمل بقدري سنگين است که نه تنها بودج? خودت بلکه حتي مجموع داراييهاي خويشان و آشنايانت نيز کفاف مخارج آنرا نخواهد داد، چه حالي ميشوي؟ شکي نيست که قرار گرفتن در چنين بن بستي بسيار يأس آور است!

    نسل بشر نيز در چنين بن بستي قرار گرفت. ببينيم به چه صورت؟ والدين نخستين ما، يعني آدم و حَوّا، کامل آفريده شده بودند. (تثنيه ??:?) چشم انداز زندگي ابدي پيش رويشان بود و مي بايست اين مقصود خدا را جام? عمل مي‌پوشاندند که گفته بود: «بارور و کثير شويد و زمين را پر سازيد و در آن تسلّط نماييد.» (پيدايش ?:??) امّا، آدم و حوّا راه عصيان و نافرماني را پيش گرفتند. (پيدايش ?:?-?) نافرماني ايشان گناه را نه تنها بر آن دو، بلکه بر فرزندان آيند? آنان نيز طاري ساخت. همانطور که ايوب وفادار بعدها گفت: «کيست که چيز طاهر را از چيز نجس بيرون آورد؟ هيچکس نيست.» - ايّوب ??:?.

    هم? ما به بيماري مهلک گناه مبتلا شده ايم، چون همانطور که کتاب مقدّس ميگويد: (همه گناه کرده ايم.) آخر و عاقبت اين بيماري به مرگ منجر ميشود، زيرا «مزد گناه موت است.» (روميان ?:??؛ ?:??) کسي نيست که در مقابل اين بيماري مهلک مصونيّت داشته باشد؛ همگي گناه ميکنيم و همگي از آن مي ميريم. اين بيماري با ما نوادگان آدم متولد ميشود. (مزمور ??:?) پولس در اين مقوله نوشت: «همچنان که بوساطت يک آدم گناه داخل جهان گرديد و به گناه موت؛ و به اينگونه موت بر هم? مردم طاري گشت، از آنجا که همه گناه کردند.» (روميان ?:??) با اينحال، ابتلا به گناه بدين معنا نيست که اميدي براي نجات و رستگاري ما وجود ندارد.

    از ميان رفتن گناه و مرگ

    چه چيزي ميتواند گناه و پيامد آن، يعني مرگ را از بين ببرد؟ آنچه مسلم است، اينکار از عهد? هيچ انساني ساخته نيست. مزمورنويس اين مرثيه را سرائيد: «فدي? جان انسان بسيار گرانبهاست و کسي قادر به پرداخت آن نيست. هيچکس نميتواند مانع مرگ انسان شود و به او زندگي جاويد عطا کند.» (مزمور ??:?، ? ، ترجم? تفسيري) البته ما با رژيمهاي غذايي ويژه و مراقبتهاي پزشکي ممکن است بتوانيم چند سالي به طول عمر خود بيفزاييم، ليکن هيچيک از ما قادر نيست از گناهي که به ارث برده است خلاصي يابد. هيچيک از ما نميتواند روند پيري را معکوس کند، يا بدن خود را به وضعيت کاملي برگرداند که در آغاز مد نظر خدا بود. پولس مسلماً مبالغه نميکرد وقتي نوشت، به دليل گناه آدم بود که خلقت بشر «مطيع بطالت شد» - يا بر طبق «کتاب مقدس اورشليم» (انگل.) گناه آدم «مانع شد که مقصود خدا به اجرا درآيد.» (روميان ?:??) خوشبختانه آفريدگار بزرگ، ما را به حال خود رها نکرد. وي تدارکي ديد تا گناه و مرگ براي هميشه از ميان برداشته شوند. ببينيم به چه شکل.

    يَهُوَه «عدالت و انصاف را دوست ميدارد.» (مزمور ??:?) عدالت متوازن و معقول يَهُوَه بوضوح در شريعت که به اسرائيليان داد مشهود ميباشد. براي مثال، در اين قوانين آمده است که (جان بايد به عوض جان داده شود.) به عبارت ديگر، چنانچه اسرائيليي مرتکب قتل ميشد، زندگي خود او بايد بعنوان خون بها به عوض زندگيي که از ميان رفته بود داده ميشد. (خروج ??:??؛ اعداد ??:??) به اين ترتيب دو کف? ترازوي عدالت الهي متوازن ميگشت. - با خروج ??:?? مقايسه شود.

    بنام خدا
    سايت جديد http://islamyar.com/
    منتظر قدوم شماست
    در مورد اعراب صَّابِئُونَ و صابئين

    سوره البقرة (2): آيه 62]
    إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (62)
    [ترجمه‏]
    براستى كسانى كه ايمان آورده‏اند و كسانى كه يهودى و نصرانى و صابئين‏اند هر كدام بخدا و دنياى ديگر معتقد باشند و كارهاى شايسته انجام دهند پاداش آنها نزد پروردگارشان است نه بيمى دارند و نه غمگين شوند (62)

    در اينجا در وهله اول احساس مي شود اعراب صابئون در مائده /??

    غلط است

    الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى‏ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (69)

    تفسير: در اين باره دو نکته مهم است

    + حسين 

    به نام خداوندي که به هر خلقتي قادر است و هر امري با او جاريست

    خالق ميلياردها کهکشان و جهان خلقت

    با سلام به تشنگانش

    خوب است كه بيانديشيم و تعقل كنيم
    عيسي چو شراب لطف در كامم ريخت..... باران كمال بر دو بامم ريخت
    چون جان و جهان ز خويش كردم خالي.....خضر آب حيات خواست در جامم ريخت (عطار)
    من هم در قعر آتش بودم, شبي مسيح را از سر کنجکاوي خواندم. بدون درنگ جواب گفت. زنده و روشن. از اعماق هاويه بيرونم کشيد. پاکم کرد. زندگي نو. تولدي دباره. قلبي تازه. از اون روز خرقه خويش کندم و زنار مسيح بستم که پادشاه زنده است با قدرت و اقتدار. روزي خواهد آمد که از ايمانمان به او شاد شويم. شادي عظيم.

    + ي 

    مناظره حضرت محمد صلي عليه و اله با مسيحيان

    مناظره حضرت محمد صلي عليه و اله با مسيحيان
    در کتاب الاحتجاجات طبرسي از علماي قرن ششم هجري اين مناظره آمده است:
    (سپس رسولخدا رو به نصاري نمود)وفرمود :
    اينکه گفتيد)که قديم عزّ و جلّ {خداوند}با مسيح پسرش اتحاد(حلول)کرده منظورتان چيست؟اگر
    : منظورتان اين است که قديم و ازلي= (خدا)
    حادث شده
    .(تبديل به موجودي شده که نبوده وبعداً به وجود آمده به عبارت ديگر
    =يعني خدا به عيسي تبديل شده،ويا برعکس عيسي
    تبديل به موجود ازلي شده (قديم شده )
    حالت دوم:
    و يا اينکه منظورتانکارهاي عجيبي است که خداوند به دست عيسي (ع) آشکار کرده است ذا ايشان را پسر انتخاب کرده است .
    بقيه در ادامه مطلب

    ادامه مطلب

    حتي يک پيامبر خداست. بطور يقين اين اعتقادات در رابطه با مسيح صحّت دارند، ولي به تنهائي نميتوانند شخصّيّت واقعي او را بازگو کنند. کتابمقدس ميفرمايد که عيسي تجسّم خداست؛ يعني خدا جسم انساني به خود گرفت و انسان شد (يوحنا 1:1 ، 14). خدا به اين جهان آمد تا ما را تعليم دهد، شفا بخشد، اصلاح کند، بيامرزد، و براي ما بميرد! عيسي مسيح خداست؛ او خداوندي است که بر همه چيز حاکميّت مطلق دارد. آيا شما اين عيسي را در قلب خود پذيرفته ايد؟

    نجات دهنده يعني چه؟ و چرا ما احتياج به يک نجات دهنده داريم؟ کتابمقدس خاطرنشان مي سازد که هم? ما مرتکب گناه و اعمال شرارت بار شده ايم (روميان 10:3ـ18). به خاطر ارتکاب گناه، هم? ما مستحّق غضب و داوري الهي هستيم. تنها مجازات عادلانه براي گناهي که بر عليه خداي ابدي مرتکب شده ايم، تنبيه ابدي مي باشد (روميان 23:6 ؛ مکاشفه 11:20ـ25). به همين دليل است که ما احتياج به نجات دهنده داريم.

    عيسي مسيح به اين جهان آمد و به جاي ما مُرد. مرگ عيسي مسيح، به عنوان خدائي که جسم بشري پوشيده بود، جريم? گناهان ما را بطور کامل و بي نقص پرداخت نمود (دوم قرنتيان 21:5). مسيح مُرد تا جريم? گناهان ما را پرداخت نمايد (روميان 8:5). او در واقع اين قيمت را به جاي ما پرداخت کرد. قيام عيسي از مردگان ثابت نمود که مرگ او براي پرداخت جريم? سنگين گناهان ما کافي بود. به همين دليل او تنها نجات دهند? ماست (يوحنا 6:16 ؛ اعمال 12:4). آيا شما به مسيح به عنوان نجات دهند? خود ايمان داريد؟
    + مهزيار 

    سلام برادر

    من يك مسيحي هستم من حق ندارم در مورد تو قضاوت كنم و تو را محكوم كنم عقايدت محترم اما براي اينكه به سوالاتي كه داري جوابشان را بفهمي در گوگل سرچ كن تفسير كاربردي عهد جديد اين كتاب را دانلود كن و بخوان .

    فيض خداوند عيسي مسيح بر تو باد.

     <      1   2   3      >